متن تست
واژگان كليدي: آدمربايي، مخفي كردن ديگري، سرقت، توقيف غير قانوني، آزادي شخصي، سلب آزادي تن ديگري، ربودن طفل.
مقدمه
خداوند در قرآن، انسان را بسيار تكريم كرده است ودر آيه 70 سوره اسراء ميفرمايد : «ولقد كرّمنا بني آدم و حملناهم في البرّ والبحر و رزقناهم من الطيبات و فضّلناهم علي كثير ممن خلقنا تفضيلا» «ما فرزندان آدم را بسيار گرامي داشتيم و آنها را به مَركب دريا و خشكي سوار كرديم و از هر غذاي پاكيزه روزي داديم و ايشان را بر بسياري از مخلوقات خود برتري و فضيلت بخشيديم.» آزادي انسان در روايات ائمه معصومين عليهمالسلام جزء خلقت و سرشت انسان دانسته شده است كه انسان بدون آن معنا ندارد. (نهج: 406) مواد فراواني از اعلاميه حقوق بشر و شهروند فرانسه (1789) و اعلاميه جهاني حقوق بشر (1948) و ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي (1966) و اعلاميه اسلامي حقوق بشر (1990) بر آزادي انسان و بخصوص آزادي تن او تصريح دارند. (ناصرزاده: دفتر اول)
تصاویری زیبا از مروارید پنهان دریای مکران
بنازم ساز نوازنده عالم را
که همچون جهانی آفرید
در این جهان سرزمینی بنام ایران آفرید
در ایران من همچون شهری بنا کرد
شهری به روشنایی خورشید
شهری به زیبایی ماه
شهری به زلالی آب
شهری پر از مردمان کوچ و بلوچ
باز بنازم ساز نوازنده عالم را
که در این عالم همچون منی آفرید
۱ خودتان را تغییر دهید
"
شما باید مظهر تغییری باشید که می خواهید در جهان ببینید. ""
به عنوان انسان بزرگترین دروغ ما در مورد توانایی مان در ساخت دوباره جهان نیست – این افسانه عصر اتم است بلکه توانایی ما در ساخت مجدد خودمان است. "اگر خود را تغییر دهید جهان خود را نیز تغییر می دهید. اگر شیوه تفکرتان را تغییر دهید می توانید احساسات و اعمالتان را تغییر دهید و بنابراین جهان اطراف شما نیز تغییر می کند. نه تنها به این دلیل که اکنون شما اطرافتان را با فکر و احساسات تازه ای می نگرید بلکه به این دلیل که این تغییر می تواند به شما کمک کند تا دست به عمل بزنید به شیوه ای که قبلا فکر آن را نمی کردید یا حتی در مورد آن فکر هم کرده بودید و غرق در الگوهای فکری قدیمی خود بودید
.اما مشکلی که با تغییر جهان بیرونی بدون تغییر خودتان با آن مواجه می شوید این است که وقتی به تغییری که شدیدا در پی آن بودید می رسید شما همچنان خود شما هستید. شما همچنان کاستی ها، خشم، منفی بافی، گرایش به تخریب خود و غیره را با خود به همراه دارید. بنابراین در این موقعیت جدید شما آنچه را که در آرزوی آن بودید نخواهید یافت زیرا ذهن شما هنوز انباشته از چیزهای منفی است و اگر تغییر بیشتری ایجاد کنید بدون اینکه کمی بینش نسبت به آن داشته باشید و از خود قبلی تان فاصله گرفته باشید ممکن است این حس بیشتر و قوی تر باشد. از آنجایی که خود قبلی شما علاقه به تفکیک چیزها، یافتن دشمنان و جدایی دارد ممکن است برای ایجاد مشکلات بیشتر شروع به تلاش کند و زندگی و دنیای شما را دچار کشمکش کند
.۲
شما تحت کنترل هستید"
هیچ کس بدون اجازه من نمی تواند مرا آزرده کند. "احساس شما و واکنش شما چیزهایی است که همیشه به شما بستگی دارد. ممکن است یک روش نرمال و معمول برای واکنش در برابر چیزهای مختلف وجود داشته باشید. اما بیشتر مواقع راه های دیگری نیز وجود دارد
.شما می توانید اندیشه ها، واکنش ها یا احساسات تان را تقریبا در مورد هر چیزی انتخاب کنید. نباید هیجان زده شوید، رفتار اغراق آمیزی انجام دهید یا به صورت منفی واکنش نشان دهید. البته ممکن است همیشه و بلافاصله اینگونه نباشد. بعضی اوقات یک حرکت بدون تفکر انجام می شود یا یک تفکر کهنه نمایان می گردد
.وقتی بفهمید که هیچ چیز بیرونی نمی تواند احساس شما را کنترل کند می توانید به تدریج این اندیشه را به زندگی روزانه خود وارد و آن را تبدیل به یک عادت کنید. عادتی که می تواند به مرور زمان قوی تر و قوی تر شود. با اینکار زندگی بسیار آسان تر و دلپذیرتر می گردد
.۳
ببخشید و رها کنید"
شخص ضعیف هرگز نمی بخشد. عفو و بخشش نشانه قدرت است. ""
چشم در برابر چشم تنها باعث کور شدن کل دنیا می شود. "جنگ با بدی با روش اشتباه، به هیچ کس کمکی نمی کند و همانطور که در نکته قبلی گفته شد، این شمایید که انتخاب می کنید چگونه واکنشی نشان دهید. وقتی این تفکر را هر چه بیشتر وارد زندگی تان کنید می توانید به طریقی دست به عمل بزنید که برای خودتان و دیگران مفید باشد
.شما می فهمید که بخشش و رها کردن گذشته باعث کمک به شما و مردم جهانتان می شود و صرف وقت در خاطرات منفی بعد از اینکه از آن تجربه درس گرفتید دیگر کمکی به شما نخواهد کرد. تفکر در گذشته فقط باعث می شود که شما بیشتر رنج ببرید و نتوانید در حال حاضر دست به عمل بزنید
.اگر نبخشید، به گذشته و یک شخص دیگر اجازه می دهید که احساسات تان را در دست گیرد. با عفو و بخشش خود را از این بندها رها کنید. بعد از آن می توانید کاملا روی مرحله بعدی تمرکز کنید
.۴
بدون عمل به جایی نمی رسید"
یک مثقال عمل بهتر است از یک خروار حرف. "بدون اینکه دست به کار شوید کار خیلی کمی انجام می شود. البته اهل عمل بودن سخت و دشوار است. ممکن است مقداری مقاومت درونی وجود داشته باشد
.و همانطور که گاندی گفت ممکن است فقط حرف بزنید. یا به صورت بی پایان درس بخوانید و مطالعه کنید و فکر کنید که به سمت جلو در حرکتید. اما در زندگی واقعی نتایج کمی کسب کرده باشید
.۵
به این لحظه توجه کنید"
من نمی خواهم آینده را پیش بینی کنم. من می خواهم به زمان حال توجه کنم. خدا هیچ قدرتی برای کنترل لحظه دیگر به من نداده است. "بهترین راه برای غلبه بر این مقاومت درونی که اغلب باعث می شود کاری انجام ندهیم این است که در زمان حال باقی بمانیم و تا حد امکان شرایط را بپذیریم. چرا؟
زیرا زمانی که شما در زمان حال به سر می برید در مورد لحظات بعدی که تحت کنترل شما نیستند، نگرانی ندارید و این مقاومت که از انجام هر گونه عملی جلوگیری می کند، قدرتش را در نتیجه تصور نتایج منفی در آینده – یا شکستهای قبلی از دست می دهد و بنابراین راحت تر می توانیم هم وارد عمل شویم و هم بر زمان حاضر تمرکز کنیم و بهتر عمل کنیم
.۶
همه انسانیم"
من ادعا می کنم که یک شخص ساده و قابل اطمینان هستم که مانند همه انسان ها خطا می کنم. همچنین اقرار می کنم که آن قدر فروتنی دارم که به خطاهایم اعتراف کنم و قدم هایم را اصلاح کنم. ""
عاقلانه نیست که خیلی از هوش و درایت یک نفر مطمئن باشیم. درست این است که به خاطر داشته باشیم که قویترین ها ممکن است ضعیف عمل کنند و عاقل ترین ها اشتباه کنند. "وقتی شروع به اسطوره ساختن از افراد کنید حتی اگر کارهای خارق العاده ای انجام داده باشند این خطر وجود دارد که دیگر نتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید. ممکن است کم کم فکر کنید که شما هرگز نمی توانید به چیزهای مشابه آنها دست یابید زیرا آنها خیلی متفاوت هستند. بنابراین مهم است که به یاد داشته باشید همه ما گذشته از اینکه چه کسی هستم، انسانیم
.و من فکر می کنم لازم است از یاد نبریم که همه ما انسانیم و مستعد اشتباه. تعریف یک استاندارد غیر منطقی برای افراد فقط باعث ایجاد درگیری های غیر ضروری در دنیای شما و منفی بافی در وجودتان می شود
.باید به یاد داشته باشید که دوری از عادت بد خودتخریبی در اشتباهاتتان باعث موفقیت های بعدی می شود و به جای آن به وضوح می توانید ببینید که کجا اشتباه کردید و چه چیزی می توانید از این اشتباه بیاموزید و سپس دوباره تلاش کنید
.۷
پایداری"
ابتدا شما را نادیده می گیرند، بعد به شما می خندند، سپس با شما مبارزه می کنند و در آخر شما پیروز می شوید. "پایدار و محکم باشید. در آینده مخالفت های اطرافتان کمرنگ و نابود می شود و مقاومت درونی شما و خودتخریبی که می خواهد شما را عقب نگهدارد و از پیشرفت تان جلوگیری کند روز به روز ضعیف تر می شوند
.دلیل این که گاندی در روش بدون خشونت خود موفق شد این بود که او و یارانش بسیار سرسخت بودند، آنها تسلیم نشدند
.موفقیت و پیروزی به ندرت با آن سرعتی که می خواهید به دست می آید. فکر می کنم یکی از دلایلی که افراد به آنچه که می خواهند نمی رسند این است که آنها خیلی زود خسته می شوند. زمانی که آنها فکر می کنند برای رسیدن به موفقیت کافی است معمولا به همان میزانی نیست که واقعا برای رسیدن به هدف لازم است. این عقیده اشتباه تا حدودی ناشی از جهانی است که در آن زندگی می کنیم. جهانی پر از قرص های جادویی که به صورت مداوم تبلیغ می شوند و به ما قول می دهند در طی ۳۰ روز می توانیم وزن زیادی کم کنیم یا پول زیادی به دست بیاوریم
.۸
خوبی مردم را ببینید و به آنها کمک کنید"
من فقط به جنبه های خوب انسان ها توجه می کنم. از آنجایی که خودم بی عیب و نقص نیستم، علاقه ای به کشف خطاهای دیگران ندارم. ""
انسان دقیقا به اندازه ای بزرگ می شود که برای کمک به طرفدارانش تلاش می کند. ""
زمانی فکر می کردم رهبری با زور انجام می شود اما امروز معنای آن برای من همراهی با مردم است. "بیشتر وقت ها افراد ویژگی های خوبی دارند و همچنین ممکن است بعضی ویژگی هایشان چندان خوب نباشد. اما شما می توانید تصمیم بگیرید که به کدام توجه کنید. اگر به دنبال پیشرفت هستید روی خوبی افراد تمرکز کنید. این کار باعث می شود که زندگی برای شما آسان تر شود همزمان که دنیا و روابط تان مثبت تر و دلپذیرتر می شود
.و زمانی که شما خوبی افراد را می بینید کمک کردن به آنها برای شما راحت تر می شود. با کمک به دیگران و با ارزش دادن به آنها شما فقط زندگی آنها را بهتر نمی کنید؛ در طی زمان آنچه را داده اید دوباره بدست می آورید و افرادی که به آنها کمک کرده اید ممکن است علاقه بیشتری به کمک به دیگران داشته باشند و در نتیجه شما با هم چرخه ای از تغییرات مثبت ایجاد می کنید که رشد می کند و قوی تر می شود
.با تقویت مهارت های اجتماعی تان می توانید شخص با نفوذی شوید و این چرخه رو به جلو را تقویت کنید
.۹
هماهنگ و قابل اعتماد باشید، خود واقعی تان باشید و تظاهر نکنید"
شادکامی زمانی حاصل می شود که تفکر، گفتار و کردار شما هماهنگ باشد. ""
همیشه بین اندیشه، گفتار و کردارتان هماهنگی ایجاد کنید. همیشه در پی پالودن ذهنتان باشید و خواهید دید که همه چیز درست خواهد شد. "فکر می کنم یکی از بهترین نکات برای بهبود مهارت های اجتماعی شما رفتار یکسان و ارتباط بر اساس اعتماد است. به نظر می رسد افراد واقعا به ارتباط درست و اطمینان بخش علاقه دارند و زمانی که اندیشه، گفتار و کردار شما در یک راستا باشد به لذت درونی بالایی می رسید. شما در مورد خودتان احساس قدرت و شایستگی می کنید
.زمانی که افکار و گفتارتان در یک جهت باشد در ارتباطات خود را نشان می دهد. زیرا اکنون آهنگ صدا و زبان بدن با کلمات شما – که عده ای معتقدند ۹۰ درصد ارتباط است هماهنگ است. وقتی این هماهنگی نمود پیدا کند افراد علاقه مند می شوند که واقعا به آنچه می گویید گوش کنند و شما بدون هیچ گونه ناهماهنگی، پیام های پیچیده و یا شاید تا حدودی نادرست با دیگران ارتباط برقرار می کنید
.همچنین اگر اعمال شما با آنچه فکر می کنید و بر زبان می آورید یکسان نباشد کم کم باور خودتان و کسانی که به شما ایمان دارند در مورد آنچه می توانید انجام دهید خدشه دار می شود
.۱۰
رشد کنید و به تعالی برسیدپیشرفت مداوم قانون زندگی است، و کسی که همیشه به دنبال حفظ عقاید خود است تا پایدار و استوار به نظر برسند، خود را در جایگاه غلطی قرار داده است
.شما همیشه می توانید توانایی ها و عادت هایتان را بهبود ببخشید و خود را مجددا مورد ارزیابی قرار دهید. شما می توانید درک عمیق تری از خود و جهانتان بدست آورید
.مطمئنا ممکن است گاهی ناپایدار و نامطمئن به نظر برسید یا اینکه ندانید چه کار دارید می کنید. ممکن است در هماهنگ عمل کردن و برقراری ارتباط مطمئن مشکل داشته باشید. همانطور که گاندی گفت ممکن است خود را در موقعیت اشتباهی قرار دهید. جایی که شما سعی می کنید نظرات و عقاید قدیمی تان را تقویت کنید یا به آن ها بچسبید تا محکم و استوار به نظر برسید در حالی که می دانید یک جای کار اشتباه است؛ که البته بودن در چنین جایگاهی دلچسب نیست. رشد و بالندگی گزینه بهتر و شادتری برای انتخاب است
.دیر می گذرد برای کسانی که منتظر هستند
زود می گذرد برای کسانی که عجله دارند اما....
......اما ابدی میشود برای کسانی که عاشق هستند
این برنامه حاوی فایل جاوای قانون مجازات اسلامی مصوب بهمن1390
همراه با ترمینولوژی حقوقی محمد جعفر جعفری لنگرودی
این برنامه جاوا بوده وقابل اجرا بر گوشی های نوکیا و سونی اریکسون می باشد
قابل توجه دوستان عزیز که برنامه را اول باید از فایل zipکشیده و بعد بر روی گوشی اجرا کنید
برای دانلود اینجا را کلیک کنید
امروز شــــــــعری برایـــــــت گفتــــــــــم
مـــــی دهــــم پرنده هــــا بیــــــاورنـد
تو هم تکه ای از آسمــــــــــان برایم بفرســـــــــت
تا از پنجره ام بیـــــــــــاویـزم،
زیرا شـــــــــب ها اتاقـــــــــــم مــــــــاه نــــــدارد
چقدر سخته تو خیالت ساعت ها باهاش حرف
بزنی ولی وقتی دیدیش هیچی جز سلام نتونی بگی.
چقدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه مجبور باشی بخندی تا
نفهمه که هنوز دوستش داری.
چقدر سخته گل آرزوها تو را توی باغ دیگری
ببینی و هزار بار تو خودت بشکنی و اون وقت آروم زیر لب بگی گل من باغچه ی نو مبارک.
بی تو طوفان زده ی دشت جنونم،صیدافتاده به خونم
بی من از کوچه گذر کردی و رفتی،بی من از شهر سفر کردی و رفتی
قطره اشکی درخشید به چشمان سیاهم،تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم
تو همه بود و نبودم،تو همه شعر و سرودم ،من و یک لحظه جدایی؟
نتوانم بی تو من زنده بمانم...
و دیگر هیچ
از من آزرده مــــــشو،مــــیروم از خانه ی تـو،
قبل رفتن تو بـــدان عـاشــق و بی تقصــیرم
تو اگر خســـته ای از دســت دلــم حرفی نیســت،
امر کـــن تـا کـه بمـــیرم...
به خدا مــی مــیــرم
پریشانم
چه می*خواهی* تو از جانم؟!
مرا بی *آنکه خود خواهم اسیر زندگی *کردی
خداوندا!
اگر روزی *ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای *تکه نانی
*به زیر پای* نامردان بیاندازی*
و شب آهسته و خسته
تهی* دست و زبان بسته
به سوی *خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر می*گویی
می*گویی؟!
خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه*ی *دیوار بگشایی
لبت بر کاسه*ی* مسی* قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرف*تر
عمارت*های *مرمرین بینی*
و اعصابت برای* سکه*ای* این*سو و آن*سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر می*گویی
نمی*گویی؟!
خداوندا!
اگر روزی* بشر گردی*
ز حال بندگانت با خبر گردی*
پشیمان می*شوی* از قصه خلقت از این بودن، از این بدعت
خداوندا تو مسئولی
خداوندا تو می*دانی* که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است
چه رنجی *می*کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است!
دکتر شریعتی
چقدر سخته تو خیالت ساعت ها باهاش حرف بزنی ولی وقتی دیدیش هیچی جز سلام نتونی بگی.
چقدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه مجبور باشی بخندی تا نفهمه که هنوز دوستش داری.
چقدر سخته گل آرزوها تو را توی باغ دیگری ببینی و هزار بار تو خودت بشکنی و اون وقت آروم زیر لب بگی گل من باغچه ی نو مبارک.
هر زمان که بخواهی از کنارت خواهم رفت تا بفهمی چه باشم چه نباشم عاشقم هر کجا باشم در قلبم خواهی ماند و به عشق تو،با یا تو،با مهری که از تو به دلم مانده،زنده خواهم ماند
تا زمانی که نفس می کشی،نفس می کشم به عشق نفس هایت که هر نفس آرامش من است
هر نفس امیدی برای زندگی عاشقانه من است
وقتی نیستی،گرچه سخت هست سرکردن با اشک های که می ریزد از چشمانم
اما این عشق توست
که به من شوق اشک ریختن را می دهد این عشق توست که به من فرستی دوباره می دهد
می ترسم،می ترسم،می ترسم
یک سوال ته دلم مانده که می ترسم از تو بپرسم
می خواستم بپرسم که عزیزم مرا دوست داری
این بود حرف دل من
((من نمی دانـــــــــــــــــــــم چـیســـــــــــــت؟
تــاروپـــــــودی که منش می نامـــــــــــم
مـــــــرگ مــــــــن نیز شبیه اســـــــــــت به تجویز حــــــــــــیات
پوســــــــــت می اندازم باز،قــــــد می کشــــــــــم از تابــــــش گرمـــــــــــای صـدات
هر کـــــــــــجا خـــــــــتم شوم،با تـــــــــــو می آوازم
در مـــــــــــن آوای تو موجـــــــــــــــی اســــــــــــت روان گاه بر می خیزد
به دلــــــــــــــم ســــــــــرزده ســـــــــر می کوبد
می نـــــــــشــــــیند یکــــــــــــدم نفـــــــــــس ثانیـــــــــــــه ها را به تـــــــــــو می آمیزد
در نــــــــــــگاهم شوقـــــــــــی ست همچـــــــــــــو فــــــــــــواره
دســــــــــــــتان تـــــــــــــو را می جویــــــــد،اوج مــــــی گــــــــــــیرد))
چکیده : حدود اختیارات مدیران شرکت های سهامی مشمول قانون متبوع شرکت ( Lex societatis ) می باشد . وانگهی اگر چه این اصل صلاحیت خارج سرزمینی قانون متبوع شرکت مورد قبول قرار می گیرد ؛در عمل دامنه عمل آن به جهت حمایت از حقوق اشخاص ثالث ناآگاه از محدودیت اختیارات مدیران ، مختص به مواردی می شود که مربوط به روابط داخلی شرکت است . این تحدید دامنه اثر قانون خارجی ( قانون متبوع شرکت ) از طریق اعمال قواعد سنتی تعارض قوانین شروع و با اعمال قواعد بازرگانی فراملی ( lex mercatoria ) تکمیل می گردد.
مقدمه
امروزه در کمتر رابطه تجارتی بین المللی است که شرکت های تجارتی سرمایه ، به ویژه شرکتهای سهامی که نوع متکامل آن است ، نقش اساسی ایفا ننماید. دیگر تجارت جهانی در قالب معاملات خرد افراد حقیقی نمی گنجد . افراد حقیقی ، نه به عنوان عناصر متشکله جامعه تجارتی ، بلکه به عنوان صاحبان سرمایه های کوچک در بطن شرکت تجارتی که دارای شخصیت حقوقی است جذب شده و از هویت فردی خود تهی گردیده اند. اگر دیروز اشخاص حقیقی (( موضوع
از همین رو دکتر کاتوزیان نیز با بیان تاریخچهای از علت گرایش بشر به حقوق بشر، محوریت سخنانش را مفهوم <عدالت> قرار داد. طرح گروهی <ارتقای حقوق بشر و دسترسی به عدالت>، یکی از سه طرح اصلی گروهی است که با همکاری برنامه عمران سازمان ملل متحد )UNDP( و برای یک دوره پنج ساله ( ۲۰۰۵- ۲۰۰۹) تدوین شده است. این طرح هماکنون با همکاری هشت موسسه و نهاد حقوق بشری در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در حال اجرا است. اعضای طرح شامل مرکز مطالعات حقوق بشر دانشگاه تهران، کرسی حقوق بشر صلح و دموکراسی دانشگاه شهید بهشتی، مرکز مطالعات حقوق بشر دانشگاه مفید، معاونت آموزش قوه قضاییه، کمیسیون حقوق بشر اسلامی، کانون وکلا، انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران و سازمان دفاع از قربانیان خشونت است. آنچه که منجر به شکلگیری چنین طرحی شد، برنامه چهارم توسعه بود، چرا که در بخش سه و چهار برنامه از ضرورت امنیت انسانی و عدالت اجتماعی سخن گفته شده است. همین تاکید کافی بود تا در طرح <ارتقای حقوق بشر و دسترسی به عدالت> تحقق اهداف کلان برنامه چهارم توسعه را سرلوحه کار قرار گیرد. مجریان طرح که بهطور عملی از اردیبهشتماه جاری فعالیتش آغاز شده است، در نظر دارند به منظور تقویت و حفاظت از حقوق بشر ...
بخش اول : مفهوم جنگ از دیدگاه حقوق بین الملل
جنگ و توسل به زور
جنگ یکی از جلوه های بارز «توسل به زور» است. فرهنگ اصطلاحات حقوق بین الملل توسل به زور را به دو صورت مضیق و موسع تعریف کرده است.
توسل به زور در مفهوم نخست، عبارت است از هرگونه عمل قهرآمیزی که نتوان آن را اقدامی نظامی قلمداد نمود. اما در مفهوم دوم، کلیه تدابیر و عملیات نظامی، از جمله جنگ را شامل میشود.
تعریف جنگ
«جنگ یک پدیده آسیب شناسی اجتماعی و عامل تغییر شکل سیاسی است که میتوان آن را از لحاظ تاریخی،سیاسی، اقتصادی، نظامی، جامعه شناسی و غیره مورد مطالعه و برسی قرار داد».
1- این نوع ملاحظات از دیدگاه حقوقدانی که نظرش باید معطوف و محدود به مفهوم حقوقی جنگ باشد، مورد توجه نیست
بخش اول : مفهوم جنگ از دیدگاه حقوق بین الملل
رابطه والدین ناسالم و تشکیل شخصیت بزهکارانه در کودک را شاید بتوان رکن اصلی ارتکاب جرایم دانست. بطور کلی والدین هستند که بذر افکار و احساسات را در فرزندان خود میکارند در بعضی از خانوادهها بذر عشق ، محبت احترام و اتکاء به نفس و آزادی و در بعضی دیگر ، بذر ترس ، گناه و اجبار کاشته میشود طبیعی است که گاهی والدین بر سر کودکان خود داد بزنند و شاید اتفاق بیفتد که آنها را تنبیه بدنی کنند. آیا اینها والدین بدی هستند؟ البته که نه ، آنها هم انسانند و مسائل شخصی خود را دارند که باعث میشود گاهی کنترل خود را از دست بدهند اما بعد با محبت یا عذرخواهی آن را جبران مینمایند ولی تعدادی از والدین نیز هستند که یک سری ناراحتی که مدام روی بچههای خود پیاده میکنند و این امر باعث خراب کردن زندگی آنها میشود. این رفتار مثل سم در دوران کودکی در تمام وجود کودک پخش شده و درد ناشی از آن به مرور زمان با طفل بزرگتر میشود.
عقدههای کودکی و ارتکاب جرایم:
بسیاری از ناهنجاریها و انحرافات افراد خصوصا جوانان و نوجوانان ناشی از عقدههای دوران کودکی که
رابطه والدین ناسالم و تشکیل شخصیت بزهکارانه در کودک را شاید بتوان رکن اصلی ارتکاب جرایم دانست. بطور کلی والدین هستند که بذر افکار و احساسات را در فرزندان خود میکارند در بعضی از خانوادهها بذر عشق ، محبت احترام و اتکاء به نفس و آزادی و در بعضی دیگر ، بذر ترس ، گناه و اجبار کاشته میشود طبیعی است که گاهی والدین بر سر کودکان خود داد بزنند و شاید اتفاق بیفتد که آنها را تنبیه بدنی کنند. آیا اینها والدین بدی هستند؟ البته که نه ، آنها هم انسانند و مسائل شخصی خود را دارند که باعث میشود گاهی کنترل خود را از دست بدهند اما بعد با محبت یا عذرخواهی آن را جبران مینمایند ولی تعدادی از والدین نیز هستند که یک سری ناراحتی که مدام روی بچههای خود پیاده میکنند و این امر باعث خراب کردن زندگی آنها میشود. این رفتار مثل سم در دوران کودکی در تمام وجود کودک پخش شده و درد ناشی از آن به مرور زمان با طفل بزرگتر میشود.
عقدههای کودکی و ارتکاب جرایم:
بسیاری از ناهنجاریها و انحرافات افراد خصوصا جوانان و نوجوانان ناشی از عقدههای دوران کودکی که به علل گوناگون درون کودک رشد کرده و در بزرگسالی بصورت یک عمل مجرمانه ظاهر میگردد. این مسئله از اهمیت فوقالعاده ای برخوردار است و لازم است که مسئولین جامعه و قضات و خصوصا والدین کودکان آن را به خوبی مورد توجه قرار دهند. عدم تربیت صحیح و توجه نکردن به خواسته های طبیعی و بچهگانه آنها سختگیریهای بیمورد در بسیاری موارد به تشکیل عقدههای روانی منجر میشود و خواه ناخواه در بزرگسالی این عقدهها به طرق مختلفی گشوده میشود انجام اعمال مجرمانه از جمله این موارد است. در زمانهای گذشته یعنی هنگامی که روانشناسی مراحل ابتدایی خود را پشت سر میگذاشت تعلیم و تربیت کودکان امر سادهای بود، در آن زمان یک رشته قوانین و مقررات تربیتی وجود داشت و هر کودکی میبایست خواه ناخواه از آن پیروی کند، مثلا از کودک میخواستند مطیع ، مودب ، خوش اخلاق باشد. هرگز صدایش را بلند نکند و از مقتضیات محیط و اصول اخلاقی متداول پیروی کند. آرزوی والدین کودکانی بود که روشهای اخلاق و تعلیم و تربیتی را به او بیاموزند تا این مسائل مهم را ملکه ذهن خود کنند. وظیفه تنبیه و گوشمالی نیز از وظایف و اختیارات خاص پدر بشمار میرفت که هر عصر به هنگام بازگشت از کار بدان دست مییازید. اما امروزه وضع تعلیم و تربیت بکلی دگرگون شده است. امروزه از انضباط سخن کمتری به میان میآید و تکیه بیشتری بر روی تعلیم و تربیت میشود. دگرگونی افکار تربیتی در رابطه با کودکان عوامل گوناگونی دارد که از جمله جنگ جهانی و تعلیمات روانشناسانه و مخصوصا روانکاوی است. فروید معتقد بودک که سرچشمه اکثر اختلالات روانی عقبراندگی تمایلات طبیعی مانند غریزه جنسی یا پرخاشگری است و همواره تاکید میکرد که این تمایلات هنگامیکه رانده میشود بصورت اختلالات و بیماریهای روانی بروز میکند.
عواطف
عواطف از قبیل ترس و خشم تمایلات جنسی و مهرمادری از مسائلی است که میبایست به دقت مورد توجه قرار گیرد . کودک بیش از هر چیز نیاز به عاطفه دارد اما همین عواطف با همه نیکی و ارزش هرگاه از حد معمول بگذرد و کودکان را عنان گسسته بار آورد خطرات براندازی را به دنبال خواهد داشت. این مسئله بیشتر مربوط به سنین بعد از هفتسالگی است به هر حال کودک در مراحل اولیه از عواطف و احساساتی برخوردار است که میبایست به گونهای صحیح مورد توجه قرار گیرد و پرورش صحیح آن به عهده والدین است وگرنه کودک دچار عقده خواهد شد و نهایتا راه انحراف خواهد پیمود.
حس پرخاشگری:
هرگاه حس پرخاشگری طبیعی کودک آزرده یا رانده شود از چرای طبیعی خود منحرف میگردد، و به لجاجت و قهر تبدیل میشود. کودک اخمو و ترشرو کودکی است که حس پرخاشگری در وی آزرده شده است. در روانشناسی ثابت شده است که هرگاه کودکی را از نیروی پرخاشگری خود محروم کنند ، گرفتار یک حس ناامنی و اضطراب خواهد گردید و بعید نیست برای تامین آرامش خیال خود به یک ناراحتی روحی متوسل شود زیرا تنها به آن وسیله میتواند حمایت از خویش را تامین کند و یا از زیر بار مسئولیت بگریزد و یا آنکه اراده خودش را تحمیل کند. سئوالی که در اینجا پیش میآید این است که در مقابل کودک خود سر و لجباز چه باید کرد. پاسخ به این سئوال آسان است بجای جلوگیری از حس خود سری به کودک باید اجازه داد که این حس بطور سودمندی ابراز گردد. تنها در این صورت است که میتوان ارادههای نیرومند و شخصیتهای قوی بوجودآورد. نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که والدین تا حد ممکن باید از امر و نهی بی مورد بپرهیزند، مثلا وقتی کودک در حال بازی با صندلی است اگر احتمال آسیب او نمیرود نباید او را از این کار بازداشت و گفت: بچهجان به این صندلی دست نزن میافتی. و اگر کودک میخواهد میوه را پوست بکند در صورت امکان باید به او یاد داد که چگونه میوه را پوست میکنند و اگر میخواهد در کاری دخالت کند و به شما کمک نماید باید نحوه آن را به او یاد داد. بنابراین در 90% کارها میتوان کودک را آزاد گذاشت و شیوه صحیح آن عمل را به او آموخت. ولی 10% امور هم هست که انجام آن به هیچوجه به صلاح کودکان نیست و باید آنها را منع کرد. البته توجه داشته باشید اگر کودکی در 90% امور آزاد باشد نهی از 10% را خواهد پذیرفت و از نظر روانی مشکلی برایش ایجاد نمیشود. این توجهات، بردباری زیادی میخواهد ولی هر پدر و مادری که تعلیم و تربیت فرزند را به منزله فنی تلقی کند، باید ساعتهای گرانبها و بیشماری از عمر خود را صرف پرورش کودک نماید درباره کودک باید روش جدی پیش گرفت هنگامیکه کودک را از کار منع میسازدی باید مطلقا دستور را رعایت کند به عبارت دیگر والدین باید حتیالمقدور کودک را منع کنند و آزادش بگذارند ولی اگر او را منع کردند در تصمیم خود راسخ باشند تا زمینه های تربیت صحیح فرزندانرا فراهم آورند. پدر یا مادری میتوانند روش جدی پیش گیرند بدون آنکه ابراز خشم کنند، کودک باید زود دریابد هنگامیکه مادرش گفت نه منظورش نه است و تخلف از آن دستور میسر نیست لکن مادر این کلمه نه را باید حتیالمقدور کمتر بکار برد و آن را تنها برای موارد ضروری اختصاص دهد.
آزادی و ارتباط:<
در ارتباط با تربیت کودک دو اصل یا شاید دو روش وجود دارد به نظر میرسد با هم متضاد هستند. در حالیکه با هم تبانی ندارند بلکه تا اندازه زیادی به هم بستگی دارند عدهای معتقدند که باید به کودکان ازادی کامل داد تا هر عملی را که میخواهند انجام دهند. عده دیگر اظهار میدارند که باید در تعلیم و تربیت انضباط را کاملا رعایت کرد. باید گفت این دو مفهوم به هم وابستهاند، یعنی اینکه انضباط برای آزادی حقیقی و ازادی حقیقی برای انضباط ضرورت کامل دارد. برای مثال هر گاه کودک بخواهد از درخت بالا رود و شما او را به سختی منع کنید، علیه دستور شما علم طغیان خواهد افراشت و به محض اینکه شما به او پشت کردید از اجرای دستور شما سرباز خواهد زد. بدین طریق مشاهده میشود که آزادی و انضباط شدید هر دو دارای عواقب خطرناکی است اما هر گاه بالا رفتن از درخت را به کودک تعلیم دهید، بدین محض که به او بیاموزید استحکام هر شاخه را قبل از تکیه کردن بر آن آزمایش کند و برای موارد لغزندن احتمالی و تکیهگاه احتیاطی را همواره در نظر بگیرد آنگاه میتوانید برای بالارفتن از درخت از هر حیث به وی آزادی بدهید و سخت مراقب باشید تا از درخت نیفتد و آسیب به او نرسد.
به آینده کودکان امیدوار باشیم:<
بسیاری از ما به غلط بر این باوریم که اگر مرتکب اشتباهی در مورد فرزندمان در زمان کودکی او شدیم، تاثیر آن در تمام زندگی او خواهد ماند. اشتباهات اولیه والدین قابل برگشت نیستند ولی کودکان انعطافپذیر و سازشکار هستند رشد آنها جریانی مداوم است و شخصیت کودک پیوسته و در حال خودشکوفایی است در آینده بسیاری از خصوصیات اخلاقی کودک که مشکل آفرین بوده میتواند در جوانی تبدیل به خصوصیاتی سازنده شود. بسیاری از کودکان ناسازگار دارای قدرت خلاقیت و تخیل غیرعادی هستند و این به دلیل قدرت درک و آزادگی در این گونه کودکان است، الینور روز ولت که کناره جو و خجالتی بود هرگز خانوادهاش او را درک نکردند. آلبرت انیشتن نیز کناره جو و خجالتی بود دیر شروع به صحبت کرد و هیچ دوستی نداشت رفتاری عجیب داشت و برای معلمین خود ایجاد مشکل میکرد. والدینش او را غیرعادی میدانستند. خانواده توماس ادیسون او را غیرعادی میخواندند و مادرش او را به خاطر وجود مشکلات از مدرسه درآورد. پابلو پیکاسو کودکی بسیار لجباز و یک دهنده بود و فقط روی نقاشی تاکید میکرد.
البته همه کودکان ناسازگار سرنوشتی یکسان ندارند ولی هر کدام از آنها لیاقت داشتن موقعیتهایی را برای نشان دادن استعدادهای ذاتی خود دارند. امید است که در این نوشتار توانسته باشیم رابطه عقدههای دوران کودکی و ارتکاب جرایم و راهحلهای آن را بیان داشته باشیم
برابر ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی: «ازدواج زن ایرانی باتبعه خارجی در مواردی هم که مانع قانونی ندارد، موکول به اجازه مخصوص از طرف دولت است. |
این تأسیس، از نظامات حکومتی بوده و فاقد جنبه فقهی است. مراد از «مواردی که منع قانونی ندارد»، مفاد مذکور در ماده ۱۰۵۹ است؛ بدین معنا که ازدواج مرد خارجی با زن ایرانی، بدواً منوط به مسلمان شدن وی و سپس، کسب اجازه مخصوص از طرف دولت است.
ازدواج مزبور در صورت عدم تحصیل اجازه از دولت، به لحاظ شرعی صحیح بوده و آثار نکاح بر آن مترتب است، لکن این اقدام به شرحی که در ادامه خواهد آمد، مستوجب مسئولیت و قابل پیگرد خواهد بود.
امکان ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجی در قوانین ایران پیش بینی شده است. وفق ماده ۹۸۷ قانون مدنی، زن ایرانی مجاز به ازدواج با تبعه خارجی بوده و با وقوع این امر، آثار حقوقی متعددی نیز بر احوال شخصیه او مترتب می شود. در اثر ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجی، تابعیت ایرانی زن به قوت خود باقی خواهد ماند، مگر آنکه مطابق قانون دولت متبوع شوهر، تابعیت این کشور به واسطه وقوع عقد به زن تحمیل شود.
باوجود این، متعاقب فوت شوهر یا جدایی با تقدیم درخواست به وزارت امور خارجه، به انضمام برگ تصدیق فوت شوهر یا سند جدایی و متارکه، تابعیت نخستین (ایرانی) زن با کلیه حقوق و امتیازات مربوطه، مجدداً به او تعلق خواهد گرفت.
ياايها الذين آمنو واوفوا بالعقود(1)والمومنون عند شروطهم.(2)
قانون مدني مقرر مي دارد:قراردادهاي خصوصي نسبت به كساني كه آن را منعقد نموده اند در صورتي كه مخالف صريح قانون نباشد نافذ است .دراين نوشته،هدف آن است كه يكي از مهمترين وبحث انگيز ترين قواعد يااصول كلي قانوني مدني(لزوم وفا به عقود)را بامقايسه آن در فقه اسلامي شيعي مورد بررسي قرارگيرد.به بيان ديگر يك نوع بررسي تطبيقي در مورد قاعده اصالت اللزوم در فقه وقانون مدني است.سبب اشاره به آيه شريفه (3) وماده 10قانون براي اين است كه به اين آيه شريفه وماده قانوني اصل فوق استناد شده است،هرچند مدرك اصلي وعمده اعتبار اين اصل،سيره عقلا در ميان تمام ملل واقوام در تمام زمانهااست كه توضيح آن خواهد آمد.
سنت آموزش اسلامي از ديرباز براين طريق جاري بوده است كه هرگاه بحثي از علم ويا مساله اي علمي راآغاز مي كرده اندنخست مساله علمي مورد بررسي را،تعريف كرده وموضوع آن را به اختصار معرفي مي نموده وسرانجام غرض وهدف از آموزش وبررسي آن را بيان مي كرده اند،آنگاه به اصل مطلب يا مساله اصلي مي پرداخته اند.اين سنت آن چنان مورد توجه واهميت بوده است كه آنها را مبادي سه گانه هر بحث علمي به شمار مي آورده اند ومانيز به تبعيت از اين سنت حسنه در آغاز بحث،موضوع نوشته خود را (اصل لازم بودن عقود در فقه وقانون) به اختصار شرح داده ونتايجي را كه در برخواهد داشت،بيان مي كنيم تاهم بابصيرت بيشتر به موضوع مورد بحث بنگريم وهم نتيجه وغرض از بحث را نشان دهيم تام معلوم شود نوشته بي هدف وغرض نيست.
مقدمه :
يكي از مهمترين اهداف حقوق خانواده تقويت نهاد مقدس خانواده و پاسداري از قداست و حفظ و بقاي آن و نيز حمايت از مادران و فرزندان است .
به موجب اصول 21 و 156 قانون اساسي قانون بايد از مادران در دوران بارداري و حضانت ، حمايت نمايد و نيز در صورت نبودن ولي شرعي قيموميت فرزندان به مادران شايسته سپرده شود.
مفهوم حضانت
حضانت واژه عربي است كه به معناي حفظ كردن ، دركنار گرفتن ، پرورش دادن و به سينه چسباندن است در قوانين جمهوري اسلامي تعريفي از حضانت ارائه نگرديده و در قانون مدني تحت عنوان نگاهداري و تربيت اطفال به حضانت اشاره شده است و البته تعريف حضانت به عرف و رويه قضائي واگذار گرديده است .
دادگاه صالح
به موجب بند 7 ماده واحده قانون اختصاص تعدادي از دادگاههاي موجود به دادگاههاي موضوع اصل 21 قانون اساسي مصوب مرداد 1376 و نيز ماده 4 لايحه اصلاح قانون تشكيل دادگاه عمومي و انقلاب مصوب 1381 و همچنين بند ب ماده 4 آئين نامه اصلاحي قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب مصوب بهمن 1380 حضانت و ملاقات اطفال در صلاحيت دادگاه خانواده مي باشد.
ترتيب رسيدگي
چكيده : حدود اختيارات مديران شركت هاي سهامي مشمول قانون متبوع شركت ( Lex societatis ) مي باشد . وانگهي اگر چه اين اصل صلاحيت خارج سرزميني قانون متبوع شركت مورد قبول قرار مي گيرد ؛در عمل دامنه عمل آن به جهت حمايت از حقوق اشخاص ثالث ناآگاه از محدوديت اختيارات مديران ، مختص به مواردي مي شود كه مربوط به روابط داخلي شركت است . اين تحديد دامنه اثر قانون خارجي ( قانون متبوع شركت ) از طريق اعمال قواعد سنتي تعارض قوانين شروع و با اعمال قواعد بازرگاني فراملي ( lex mercatoria ) تكميل مي گردد.
مقدمه
امروزه در كمتر رابطه تجارتي بين المللي است كه شركت هاي تجارتي سرمايه ، به ويژه شركتهاي سهامي كه نوع متكامل آن است ، نقش اساسي ايفا ننمايد. ديگر تجارت جهاني در قالب معاملات خرد افراد حقيقي نمي گنجد . افراد حقيقي ، نه به عنوان عناصر متشكله جامعه تجارتي ، بلكه به عنوان صاحبان سرمايه هاي كوچك در بطن شركت تجارتي كه داراي شخصيت حقوقي است جذب شده و از هويت فردي خود تهي گرديده اند. اگر ديروز اشخاص حقيقي (( موضوع )) بلا منازع حق و تكليف محسوب مي گرديدند ، امروزه در لفافه شركت سهامي به عنوان سهامداران غالباً بي نام فقط داراي هويت اقتصادي بوده و آن كه مدعي حق و ماخوذ به تكليف است ؛ همان (( شخص حقوقي)) است .
با تصويب اصل چهارم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران (1358) مربوط به ابتناي كليه قوانين و مقررات بر موازين و اصل 72 و 91 آن قانون مبني بر اسلامي بودن نظام ضروري است قوانين تجاري نيز مانند ساير قوانين ، اسلامي تفسير ، اصلاح و تكميل شوند. علاوه بر ان ، نگارنده معتقد است كه اصول و مباني حقوق تجارت بايد با اصول و مباني حقوق مدني ايران ـ به عنوان مجموعه نظام حقوق خصوصي ـ هماهنگ شود. شايان ذكر است كه در موارد ضروري مي توان قوانين تجاري را توسط مجمع تشخيص مصلحت نظام (موضوع اصل 112 قانون اساسي ) از طريق تصويب قوانين ثانوي پويا كرد.
بنا به ديدگاه مذكور نگارنده در اين مقاله تعريفي نواز شركت تجاري ارائه داده و حداقل تعداد شركا، رابطه شركا با شركت تجاري، موضوع و شخصيت حقوقي شركت تجاري را تجزيه و تحليل كرده است . اين تلاش هر چند ناچيز است و تكميل آن به كوشش حقوق دانها نياز دارد، نكات تازه اي را درباره برخي از ويژگي هاي شركت تجاري عرضه مي دارد كه انتظار مي رود توسط حقوق دانها به ويژه همكاران محترم ، نقد و بررسي گردد.
مقدمه
مقررات مربوط به شركتهاي تجاري در اولين قانون تجارت ايران كه در سالهاي 1303 و 1304 شمسي در 387 ماده به تصويب رسيد پيش بيني شده. در اين قانون چهار نوع شركت سهامي ضمانتي ، مختلط احصا گرديد. سپس قانونگذار با تصويب قانون تجارت 1311 در 600 ماده ، قانون تجارت 4 ـ 1303 را نسخ و مقرراتي راجع به شركتهاي تجاري و… مقرر نمود. باب سوم قانون تجارت نسخ و مقرراتي راجع به شركتهاي تجاري و… مقرر نمود. باب سوم قانون تجارت 1311 به شركتهاي تجاري اختصاص دارد و طبق ماده 20 آن ، شركتهاي تجاري بر هفت قسم است : 1) شركت سهامي 2) شركت با مسئوليت محدود 3 ) شركت تضامني 4 ) شركت مختلط غير سهامي 5 ) شركت مختلط سهامي 6 ) شركت نسبي و 7 ) شركت تعاوني توليد و مصرف.
ماده 21 تا 93 قانون تجارت 1311 مربوط به شركتهاي سهامي بود كه با تصويب لايحه قانوني اصلاح قسمتي از قانون تجارت (1347) مشتمل بر 300 ماده و 28 تبصره نسخ ضمني شد.
با توجه به تحولات حقوقي مذكور ، در حال حاضر تشكيل ، اداره انحلال و تصفيه شركتهاي سهامي عام و خاص مشمول لايحه قانوني اصلاح قسمتي قسمتي از قانون تجارت (1347) و ثبت و ورشكستگي آن به ترتيب مشمول ماده 195 تا 201 و 412 تا 575 قانون تجارت 1311 است به علاوه مقررات باب پانزدهم قانون تجارت 1311 (ماده 583 تا 591 ) راجع به شخصيت حقوقي بر شركتهاي سهامي عام و خاص نيز حكومت دارد.
يكي از نهادهاي نوين حقوقي كه در قانون جديد ديوان عدالت اداري مصوب 12 بهمن 1385 گنجانيده شده، شعب تشخيص اين مرجع قضايي است كه در ماده 10، مواد 16 و 18، تبصره دو ذيل ماده 21 و مواد 37 و 42 از آن نام برده شده است.
اما نصوص اين مواد حاوي زواياي غيرشفافي است كه پرتوافكني به نقاط تاريك و روشنگري و ايضاح ابهامها را ميطلبد. براي اين كه از مدخل صحيح وارد بحث شويم، سخن را از صلاحيت و جايگاه شعب تشخيص آغاز ميكنيم.
مفاد ماده 10 قانون جديد حكايت از اين دارد كه به منظور تجديدنظر در آراي شعب ديوان در مواردي كه در مواد بعدي اين قانون مشخص شده- شعب تشخيص با حضور يك رئيس يا دادرس عليالبدل و چهار مستشار تشكيل ميشود. شعب تشخيص علاوه بر دارا بودن صلاحيت مذكور در اين ماده، صلاحيت رسيدگي به ساير پروندهها را نيز دارند.
پرسشي كه پس از خواندن متن اين ماده به ذهن خطور ميكند اين است كه مفاد ماده هفت قانون مذكور چه ارتباطي با اين ماده دارد؟ اگر آراي صادر شده در ديوان عدالت برابر فراز آخر ماده هفت اساساً و ماهيتاً قطعي است، پس تشكيل شعب تجديدنظر تحت عنوان تشخيص چه مفهوميدارد؟ آيا شعب تشخيص، شعب تجديدنظر هستند؟
پاسخ هم آري است و هم نه. اين پاسخ داراي دو شق نامطلوب در يك قضيه و شبيه حيص و بيص منطقي )Dilemma( است؛ اما با دقت در جايگاه و صلاحيت شعبه تشخيص اين مطلب حل ميشود.
از نظر جايگاه، شعب تشخيص ديوان عدالت اداري پس از هيئت عموميديوان، عاليترين مرجع ديوان است و برابر ماده 10 قانون ياد شده با حضور يك رئيس يا دادرس عليالبدل و چهار مستشار تشكيل ميشود.
شعب تشخيص از ديدگاه صلاحيتي و اختيارات به موجب مواد 16، 18، 37 و 43 داراي صلاحيتهاي زير ميباشند:
1- شايستگي رسيدگي به اعلام اشتباه قضات شعب ديوان از نظر شكلي و ماهوي را دارند.
يكي از نهادهاي نوين حقوقي كه در قانون جديد ديوان عدالت اداري مصوب 12 بهمن 1385 گنجانيده شده، شعب تشخيص اين مرجع قضايي است كه در ماده 10، مواد 16 و 18، تبصره دو ذيل ماده 21 و مواد 37 و 42 از آن نام برده شده است.
اما نصوص اين مواد حاوي زواياي غيرشفافي است كه پرتوافكني به نقاط تاريك و روشنگري و ايضاح ابهامها را ميطلبد. براي اين كه از مدخل صحيح وارد بحث شويم، سخن را از صلاحيت و جايگاه شعب تشخيص آغاز ميكنيم.
مفاد ماده 10 قانون جديد حكايت از اين دارد كه به منظور تجديدنظر در آراي شعب ديوان در مواردي كه در مواد بعدي اين قانون مشخص شده- شعب تشخيص با حضور يك رئيس يا دادرس عليالبدل و چهار مستشار تشكيل ميشود. شعب تشخيص علاوه بر دارا بودن صلاحيت مذكور در اين ماده، صلاحيت رسيدگي به ساير پروندهها را نيز دارند.
پرسشي كه پس از خواندن متن اين ماده به ذهن خطور ميكند اين است كه مفاد ماده هفت قانون مذكور چه ارتباطي با اين ماده دارد؟ اگر آراي صادر شده در ديوان عدالت برابر فراز آخر ماده هفت اساساً و ماهيتاً قطعي است، پس تشكيل شعب تجديدنظر تحت عنوان تشخيص چه مفهوميدارد؟ آيا شعب تشخيص، شعب تجديدنظر هستند؟
پاسخ هم آري است و هم نه. اين پاسخ داراي دو شق نامطلوب در يك قضيه و شبيه حيص و بيص منطقي )Dilemma( است؛ اما با دقت در جايگاه و صلاحيت شعبه تشخيص اين مطلب حل ميشود.
از نظر جايگاه، شعب تشخيص ديوان عدالت اداري پس از هيئت عموميديوان، عاليترين مرجع ديوان است و برابر ماده 10 قانون ياد شده با حضور يك رئيس يا دادرس عليالبدل و چهار مستشار تشكيل ميشود.
شعب تشخيص از ديدگاه صلاحيتي و اختيارات به موجب مواد 16، 18، 37 و 43 داراي صلاحيتهاي زير ميباشند:
1- شايستگي رسيدگي به اعلام اشتباه قضات شعب ديوان از نظر شكلي و ماهوي را دارند.
2- در صورت تشخيص رئيس قوه قضاييه يا رئيس ديوان مبني بر اينكه راCي صادر شده از سوي شعب ديوان داراي اشتباه بيّن شرعي يا قانوني است، شعب تشخيص پس از بررسي و احراز اشكال و وارد دانستن آن، نسبت به نقض راCي و صدور راCي صحيح اقدام مينمايند.
3- مرجع تجديدنظرخواهي مقام مستنكف از اجراي دادنامه، ديوان است و با راCي شعبه صادركننده دادنامه، غيرمجري به انفصال از خدمت محكوم ميگردد.
4- دادخواست تجديدنظرخواهي اشخاصي كه مفاد دادنامه تحصيل شده آنها با توجه به اعلام تعارض مغاير با اصحالراCيين و راCي وحدت رويه هيئت عمومياست و نسبت به مفاد دادنامه خود با اصحالراCيين (وحدت رويه) اعلام تعارض نمودهاند و پرونده آنان نيز در هيئت عموميمطرح شده است را در فرجه يك ماهه پس از درج راCي وحدت رويه در روزنامه رسمي ميپذيرند و آن را مورد رسيدگي قرار ميدهند.
متاسفانه برخی حقوقدانان مساله علم قاضی را پیش می کشند. در قانون مجازات اسلامی و همچنین فقه امامیه، در بحث اثبات زنا علم قاضی مطرح نشده است. یعنی یك اقرار داریم و یك شهادت .
اما برخی از قضات متاسفانه بر اساس ماده 105 قانون مجازات اسلامی كه می گوید:«حاكم شرع می تواند هم در حق الله و هم در حق الناس به علم خودش استناد كند» به استناد به علم خودشان حكم به رجم می دهند.
جالب است، علی رغم آنكه فقها و قانون مجازات اسلامی در مبحث زنا در مقام بیان بوده اند و علم قاضی را به عنوان یكی از ادله مطرح نمی كنند باز هم برخی قضات استناد به آن را در مبحث زنا هم مطرح می كنند.
در واقع اگر قرار باشد همان ضوابط شرعی و همان مرّ قانون مجازات اجرا شود، شاید اصلا یك مورد هم نشود زنایی كه حد آن رجم است را اثبات كرد.
" علم " در اینجا به چه معناست؟ برای قاضی چند نوع علم مطرح شده و در این موارد كدام یك از آنها مورد استناد قرار می گیرد؟
در آیین امور كیفری و كلاً حقوق شكلی، جرایم با یكی از این ادله اثبات می شوند: یكی اقرار است، دیگری شهادت است، سوم قسامه و مبحث دیگر علم قاضی است.
به طور كلی دو نوع علم وجود دارد: یكی علم "شخصی قاضی" است. به عنوان مثال قاضی می گوید: من شنیدم، من دیدم و... و علم دیگر ،"علم نوعی" است. اما آن علمی كه می تواند در محاكم مورد استناد قرار بگیرد آن "علم نوعی" است.
علم نوعی، علمی است كه از برآیند بررسی پرونده به دست می آید. یعنی قاضی می گوید من با توجه به آن شواهد و قرائن، اقناع وجدانی پیدا كرده ام. بخشی از این قرائن براساس نظریه كارشناسی به دست می آید، بخشی هم با توجه به انعكاس دفاعیات متهم و مسایلی كه طرفین مطرح می كنند صورت جلسه می شود و از برآیند این مسایل قاضی به علم می رسد. بنابراین وقتی ما در اینجا از علم قاضی صحبت می كنیم، منظور علم دیداری و شنیداری و حسی قاضی نیست.
برای اقناع وجدانی و علم قاضی مواردی از جمله نظریه كارشناسی و... نیاز است، با توجه به اینكه اصولا برای اثبات زنا شهادت و اقرار معتبر هستند، آیا خود این مراحل كارشناسی وجاهت قانونی دارند؟
دادگستری روز چنین نیازی دارد. این یك ایراد نیست، ما نمی توانیم همان سیستمی كه در زمان صدر اسلام بوده را پیاده كنیم؛ دادگستری روز ایجاب می كند ما پلیس قضایی و پلیس علمی داشته باشیم و... ایرادی از این نظر نیست.
به منظور ارائه تعريفي نو از حقوق تجارت ايران باز هم خواهيم ديد كه فلاسفه حقوق ، از جمله فشنر و مايهوفر ، با اينكه رابطه نزديك و فشرده ميان واقعيت و ارزش را در قلمرو هستي شناسي پذيرفته اند ، نتوانسته اند آن را به شيوه منطقي به مرحله پژوهشهاي اجتماعي نائل دهند . از نظر اين گروه اختلاف ذاتي بين قلمرو مطالعات فلسفي و جامعه شناسي ظاهر مي گردد . بدين ترتيب سعي ما براين است كه دلائل و نتايج شكست آنها را در اين زمينه آشكار سازيم و پايه هاي اين انتقال منطقي را ، آنچنانكه ما پيشنهاد ميكنيم مستقر سازيم . نخستين مرحله كوشش ما عبارت است از تعيين حدود روابط ميان هستي شناسي و جامعه شناسي ، و پس از آن بررسي نتيجه عملي اين بحث و مشاهده تفكيك ذاتي بين فلسفه حقوق و موثر در اين بازنگري است .
تعداد صفحات : 2